ایمنی و تئوری های حوادث
ایمنی و تئوری های حوادث – ایمنی صنعتی
در پست تعاریف و اصطلاحات ایمنی صنعتی (این پست را ببین) به تعریف حادثه پرداختیم. اکنون در این پست می خواهیم تئوری های حوادث را برای شما بیان کنیم. اعتقاد به اینکه حوادث ایجاد می شوند و قابل پیشگیری هستند، شناسائی فاکتورهای موثر در وقوع حوادث را ضروری می نماید. با مطالعه فاکتورهای به وجود آورنده حوادث می توان گام مهمی را در جهت پیشگیری از وقوع مجدد آنها برداشت.
تئوری های حوادث:
- تئوری دومینو
- تئوری علل چندگانه
- تئوری شانس محض
- تئوری احتمال جهت دار شده
- تئوری گرایش به حادثه (حادثه پذیری)
- تئوری علائم در مقابل علل
- تئوری فاکتورهای انسانی
- تئوری حادثه / رویداد
- تئوری همه گیر شناختی
- تئوری انرژی (رها شدن انرژی)
تئوری دومینو (ایمنی و تئوری های حوادث):
هنریچ اواین رویکرد علمی به حادثه و پیشگیری از حادثه را در سال 1932 اتخاذ نمود و تئوری مشهور دومینو را در حوزه ایمنی صنعتی معرفی کرد. هنریچ طبق تحقیقات خود به این نتیجه رسید که 88 درصد از حوادث به دلیل اعمال ناایمن افراد، 10 درصد به علت شرایط ناایمن به وقوع می پیوندند. و 2 درصد از حوادث هم غیر قابل اجتناب هستند. وی در مذل خود پنج فاکتور عمده را مه به صورت خطی مانند مهره های دومینو در کنار هم قرار گرفته اند فرض نمود. به نحوی که وقوع هر عامل (افتادن یک دومینو) سبب وقوع اتفاق بعدی (افتادن دومیتوی بعدی) می شود. در ادامه بحث ایمنی و تئوری های حوادث فاکتورهای حادثه را از منظر این تئوری برای شما بیان می کنیم:
- محیط اجتماعی و ویژگی های وراثتی فرد
- خصوصیات و ویژگی های فرد
- عمل ناایمن نظیر برداشتن حفاظ دستگاه
- حادثه
- پیامد حادثه
هنریچ هم چنین معتقد بود که حوادث بعلت عملکردهای فردی و مخاطرات مکانیکی به وقوع می پیوندند و این فاکتورها تنها به دلیل بی دقتی یا طراحی نامناسب و یا نگه داری نادرست تجهیزات به وجود می آیند. ویژگی های فردی یا به صورت ارثی و ذاتی هستند و یا به صورت اکتسابی از طریق محیط اجتماعی و فرهنگی پیرامون آنها ایجاد می شوند.هنریچ پیشنهاد کرد که با حذف یکی از عوامل می توان از وقوع حوادث جلوگیری کرد و در واقع برداشتن یک دومینو از سوقط سایر دومینوها جلوگیری می کند.
هنریچ در انجام کنترلها و اقدامات اصلاحی مخاطرات، سلسله مراتبی را شامل کنترل های مهندسی نظیر کنترل مخاطرات از طریق طراحی صحیح و یا تغییر فرآیند و … کنترل از طریق آموزش کارگران در خصوص جنبه های ایمنی فعالیت شان و الزام را به منظور اجرای قوانین، مقررات و دستورالعمل ها و روش های اجرائی، توسط همه کارکنان ارائه نمود.
تئوری علل چندگانه یکی دیگر از مباحث ایمنی و تئوری های حوادث
تئوری علل چندگانه خود حاصل تئوری دومینو است و توسط Grose در سال 1972 ارئه شد. این تئوری فرض می کند که برای یک حادثه ممکن است فاکتورهای کمک کننده اصلی و فرعی متعددی وجود داشته باشد و ترکیب معین این عوامل به حادثه منجر می شود. در این تئوری یک مدل چند عاملی متشکل از چهار M انسان، ماشین، محیط و مدیریت در وقوع حوادث در نظر گرفته شده است.
ویژگی های عوامل در این تئوری تغییر می کنند برای مثال ویژگی های انسان نظیر قد، سن، سطح مهارت، جنسیت و … و خصوصیات ماشین نظیر ابعاد، وزن، فرم، انرژی مصزفی و … ویژگی های محیطی مانند شرایط حراتی محیط، آلودگی هوا و … و در نهایت ویژگی های مدیریتی نظیر سبک مدیریت، ساختار سازمانی و ….
با این تئوری می توان ویژگی ها و خصوصیات هر یک از چهار فاکتور موثر در یک حادثه را شناسائی نمود. نکنیک های آماری نظیر آنالیز رگرسیون چندگانه و سایر روش های چند متغیره می توانند برای آنالیز خصوصیات عامل مورد استفاده قرار گیرند.
تئوری شانی محض در بحث ایمنی و تئوری های حوادث
بر اسا این تئوری، همه افراد شانس برابری در رویاروئی با حادثه دارند. این تئوری بیشتر در مواردی به کار می رود که الگوی مشخصی برای تعیین علل وقوع حادثه وجود ندارد. در این تئوری این گونه تلقی می شود که همه حوادث بر طبق مشیت الهی (2 درصد موارد غیر قابل اجتناب) که در تئوری هنریچ مطرح شده بود می باشند و مداخله های برای پیشگیری از آنها نمی توان انجام داد.
تئوری احتمال جهت دار شده
در ادامه بحث ایمنی و تئوری های حوادث تئوری احتمال جهت دار شده را برای شما بیان می کنیم. این تئوری بر این اساس است که اگر یک کارگر دچار حادثه می شود، شانس وقوع حادثه در آینده برای آن کارگر کمتر یا بیشتر از سایر کارگران حادثه ندیده است (برابر نیست). این تئوری در تدابیر تدابیر پیشگیری کننده از وقوع حوادث زیاد موثر نیست.
تئوری گرایش به حادثه
برطبق این تئوری احتمال بروز حوادث برای عده ای از کارکنان بیش از دیگران است. این افراد را حادثه پذیر و مستعد حادثه می نامند. محققین قادر نیستند بطور قطعی این تئوری را اثبات نمایند زیرا فعالیت های تحقیقاتی کمی در این خصوص انجام شده است و بیشتر یافته ها ضد و نقیض هستند. این تئوری بطور گسترده مورد پذیرش واقع نشده است.
تئوری علائم در مقابل علل در ادامه بحث ایمنی و تئوری های حوادث در ایمنی صنعتی
این تئوری در درک علل بوجود آورنده حوادث مورد توجه قرار نمی گیرد. در واقع این تئوری بیان می کند در بررسی حوادث بیشتر علت های آشکار حادثه جستجو می شود و از علل ریشه ای غفلت می گردد. در واقع اعمال و شرایط ناایمن، علل نزدیک (آشکار) حادثه هستند و نه علل ریشه ای وقوع حادثه.
تئوری فاکتورهای انسانی
در این تئوری فرض بر این است که خطاهای انسانی حوادث را سبب می شوند. بطور کلی این خطاها بدلایل ذیل بوجود می آیند.
- بار کاری بیش از حد وظایف کاری که بیشتر از قابلیت ها و توانایی های کارگر است.
- واکنش نامناسب کارگر در برابر خطرات و تدابیر ایمنی (اشتباه کارگر) نظیر عدم کنترل مخاطرات شناسائی شده، برداشتن حفاظها، نادیده گرفتن قوانین ایمنی، ایستگاه کاری نامناسب (به دلیل مسائل مدیریتی و مشکلات محیطی)
- فعالیت های نامناسب (بدلیل فقدان آموزش و قضاوت نادرست ریسک)
تئوری حادثه / رویداد از بحث ایمنی و تئوری های حوادث
این تئوری در واقع شکل بسط یافته تئوری فاکتورهای انسانی است. در این تئوری عناصر جدید زیر معرفی شدند
- مشکلات ارگونومیک
- قصور مدیریت (در لحاظ نمودن اصول طراحی در ایستگاه های کار – ابزار نامناسب ویا تحمیل کار بیشتر از توان کارگر)
- تصمیمات اشتباه
- قصور شخصی (تصمیمات اشتباه آگاهانه یا ناآگاهانه)
- نقایص سیستمی\
- قصور مدیریت (در تدوین خط مشی ها، طرح ریزی آموزشها و…)
تئوری همه گیری شناختی
اپیدمیولوژی به مطالعه ارتباط بین فاکتورهای محیطی و بیماریها می پردازد که میتواند در مطالعه فاکتورهای ایجاد کننده یک ارتباط، مورد استفاده قرار گیرد. در این تئوری به دو جزء کلیدی پرداخته می شود؛ یکی ویژگیهای زمینه ای با توجه به این که این ویژگیها ممکن است کارگر را در انجام عمل معینی مستعد کنند؛ دیگری ویژگیهای موقعیتی با لحاظ کردن این موضوع که شرایط پیرامون افراد نظیر جو و فضای حاکم بر محیط کار و همکاران، روش و رفتار های نامناسب و … می توانند در بروز حوادث موثر باشند. این ویژگی ها با یکدیگر می توانند مسبب یا پیشگیری کننده از حوادث باشند.
تئوری انرژی (رها شدن انرژی) – ایمنی و تئوری های حوادث – ایمنی صنعتی
ویلیام هادون اظهار کرد که بسیاری از حوادث و آسیب ها با موضوع انتقال انرژی مرتبط هستند. در انواع حوادث نظير آتش سوزی ها، طوفان ها، تصادف وسایط نقلیه، انواع پرتوها و… صورت هایی از انرژی و انتقال آن مطرح می باشد که در نهایت به اشکال مختلف منجر به ایجاد بیماری و آسیب می شوند، این تئوری اظهار می دارد که مقدار انرژی، مسیر انتقال انرژی و میزان انتقال انرژی با نوع و شدت آسیبها در ارتباط هستند.
این تئوری، گاهی تئوری رهاشدن انرژی نیز خوانده می شود چرا که میزان انرژی رها شده عامل بسیار مهمی در شدت جراحات و صدمات می باشد. این تئوری در بسیاری از مسائل مهندسی ایمنی مورد استفاده قرار گرفته است. با استفاده از مفاهیم این تئوری می توان به کنترل مخاطرات در منبع انرژی، مسیر انتقال انرژی و دریافت کننده انرژی اقدام نمود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.